بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 13
سلامت و سبک زندگی/5
یکی از آسیب های سبک زندگی ما «سهل انگاری» در انجام امور و از آن بدتر، توجیه این سهل انگاری با نقاب تقدّسات است؛ یعنی یک نفر هم که در خصوص لزوم پرهیز از سهل انگاری برای پیشگیری از حوادث تذکر می دهد، سریع پشت سر مقدّسات مخفی می شویم.
در یکی از ماه های محرّم تصویری از داربست های نصب شده در کوچه مان را در یکی از شبکه های اجتماعی محلی قرار دادم و هشدار دادم پایه داربستی که وسط خیابان قرار داده شده به دلیل اینکه شب ها معمولاً چراغی روشن نیست و هیچ علامت شبرنگی هم وجود ندارد می تواند خطرساز باشد و باعث برخورد وسایل نقلیه با آن و ریزش کل داربست ها شود:
اما یکی از دوستان در پاسخ چنین تصویری فرستاد: ادامه مطلب...
سلامت و سبک زندگی/4
ماه محرم که می شود این پیام در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که «باور کنید رفتگر از یاران یزید نیست»
اما بر فرض اگر رفتگری یار یزید باشد با توجه به نکات ذیل آیا ما حق داریم با او رفتار غیرانسانی کنیم و با زیاد کردن زحمتش، وی را مورد آزار و اذیت قرا دهیم؟:
1-ما پیرو کسانی هستیم که در وصفشان آمده است: «عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ»(1)
بنابراین حتی اگر رفتگر یار یزید باشد عادت به احسان و رفتار کریمانه، آشغال ریختن روی زمین را برنمی تابد.
2-در منزل «ذوحسم» که امام و یارانش فرود آمدند، لشکر حر بن یزید ریاحی با هزار سوار رسید. ابن زیاد فرمان داده بود امام حسین(علیه السلام) را هرکجا دیدند محاصره کرده و از رفتن وی به کوفه جلوگیری کنند.
امام حسین(علیه السلام) که حر و لشکریانش را تشنه یافت. ابتدا دستور داد او و افرادش و حتی اسبهایشان را سیراب کنند و پس از آن به «علی بن طمان محاربی» که از دشمنان بود و تازه از راه رسیده بود و از همه تشنه تر بود آب داد امام او را کمک کرد تا آب نوشید زیرا از شدت تشنگی نمی توانست از لب مشک آب بنوشد. (2)
بنابراین ما اگر پیرو ایشان هستیم حق نداریم حتی با دشمن رفتار غیرانسانی داشته باشیم.
3- حضرت علی(علیه السلام) در آخرین ساعات زندگی، به مدارا با ابن ملجم وصیت کرد و فرمود: «او را طعام و آب بده و دست و پای او را در زنجیر مکن، و با او رفق و مدارا کن؛ چون من از دنیا بروم او را به یک ضربت قصاص کن و جسد او را به آتش مسوزان و او را مثله مکن ... که حضرت رسول اکرم فرمود که "زنهار مثله مکنید اگر چه سگ درنده باشد"، و اگر شفا یابم من سزاوارترم به آن که او را عفو کنم زیرا که ما اهلبیت کرم و عفو و رحمتیم ...»(3)
4- شش ماه بعد آزادی جنوب لبنان همراه یک اردوی دانشجویی بازدیدی داشتیم از زندان خیام؛ یکی از رفتارهای غیرانسانی صهیونیست ها که راهنمای لبنانی در آنجا تعریف می کرد عبارت از این بود که زندانیان را مجبور می کردند با زبانشان کف محوطه زندان را تمیز کنند!
باید بدانیم که برائت از دشمنان ایجاب می کند از رفتار آنان نیز مبرّا باشیم و یاران دشمن را مورد تحقیر قرار ندهیم.
5-روزی در گوشه ای از پیاده رو مقابل یک منزل مشغول خوردن هندوانه شدیم و به طور طبیعی آب و دانه های آن روی زمین می ریخت؛ اما وقتی می خواستیم برویم شهید ضابطی زنگ در آن منزل را زد و آب و جارو خواست و با دقت و وسواس به گونه ای که گویا مقابل منزل خودش را تمیز می کند، آنجا را نظافت کرد.(4)
بنابراین اگر حسرت می خوریم که ای کاش با شهداء بودیم، باید بدانیم که الگو قرار دادن آنان در رفتار و سبک زندگی متأثر از ایمان دینی و اعتقادات مذهبی واجب تر از آرزوی همراهی آنان در جهاد نظامی است.
پی نوشت ها:
1- زیارت جامعه کبیره
2- مقتل الحسین، ص 218
3- تاریخ 14 معصوم، ص 346- 340
4- وقتی آب هندوانه حقّ النّاس می شود
سلامت و سبک زندگی/3
به بهانه روز جهانی بدون خودرو
عجب از این بشر دو پا !
اختراع می کند، ماشین می سازد، و سپس می نشیند عزا می گیرد که عجب غلطی کردم!!! محیط زیست را به گند کشیدم!
قبلاً تبلیغ می کردند: «هر شهروند یک خودرو» (به عنوان مثال قبل از انقلاب شعار می دادند «هر ایرانی یک پیکان»!
حالا تبلیغ می کنند: «کمپین بدون خودرو»، «روز جهانی بدون خودرو» و ... !
توسعه و ترویج حمل و نقل عمومی هم با یک بام و دو هوا نمی شود.
مسؤولین امر اگر واقعاً به فکر محیط زیست هستند این همه که به ماشین های شخصی فشار می آورند برای معاینه فنی، خوب است یک فشاری هم به این اتوبوس ها بیاورند که بعضاً هرکدامشان به اندازه 10 و بلکه شاید تا 50 خودروی شخصی و بیش از آن دود به حلق مردم می دهند، محیط زیست را به گند می کشند و هیچ گشت راهنمایی و رانندگی هم کاری با آن ها ندارد!
حالا در این هوای آلوده که همین خودروهای عمومی دارای نقص فنّی نقش به سزایی در تولیدش دارند انتظار دارید که مردم، دوچرخه سوار شوند و بروند در خیابان دود بخورند؟!
درضمن در جایی مثل تهران که در دامنه کوه قرار دارد، دوچرخه سواری همه جا به دلیل وجود سربالایی مقدور نیست ...
بگذریم که این سرگشتگی ها همه نتیجه عقل منقطع از وحیِ بشرِ دور شده از تعالیم انبیاست!
بشری که تنها به سود و زیان مادی، لذّت های آنی و تمنّیات این جهانی می اندیشد و نتیجه پیشرفتش اختراعی می شود که در نهایت خود معترف به افزون شدن مضرّاتش نسبت به فواید آن می شود:
«... فرض بر این بود که اتومبیل، مقدار لازم برای رفتن از محلی به محل دیگر را کوتاه می کند. واقع امر این است که عکس آن از کار درآمده است.آمریکایی ها با گسترش استفاده از اتومبیل، دورتر از محل کار خود، زندگی کردن را آغاز کرده اند.
40 سال پیش فاصله میان محل کار و خانه مردم چنان بود که آن را پیاده طی می کردند؛ اما امروزه مردم در حومه شهرها پراکنده شده اند و فاصله خانه تا محل کار گاهی 30 تا 45 کیلومتر است.
در حالی که اتومبیل وسیله نقلیه ای سریع تر از پیاده روی است، وقتی ترافیک ساعات ازدحام، امکان راندن سریع تر از 8 تا 10 کیلومتر در ساعت را نمی هد ... مسأله سرعت معنی خود را از دست خواهد داد.
اکنون در اغلب جاها از 30 دقیقه تا یک و نیم ساعت طول می کشد تا به محل کار بروند و از آنجا بازگردند و این تقریباً برابر همان مدت زمانی است که مردم 40 سال پیش که خانه هایشان در نزدیکی محل کارشان بوده برای پیاده رفتن یا سوار شدن به گاری های کوچک طی می کردند ...
مرگ و خرابی حاصل از اتومبیل وحشتناک تر از دیگر چیزهایی است که کشور ما حتی در زمان جنگ با آن روبرو شده است ...
خسارات جانی و مالی ناشی از حوادث ترافیک به دلار، ده بار بیشتر از مجموع همه شکل های دیگر جنایات با اعمال زور بوده است ...
تازه این خسارات فقط بخشی از داستان را نشان می دهد؛ با آغاز عصر اتومبیل، بزرگراه ها و هزارها هزار کیلومتر جاده سیمانی، آسفالتی و بتونی احداث شده اند؛ آسیب وارد به محیط زیست از ترکیب مرگبار بزرگراه ها و اتومبیل ها امری استثنایی است ...
سیستم بزرگراه - به قول جرج دبلیو براون، یکی از خبرگان حمل و نقل- منابع زمین و اتمسفر را به میزانی می بلعد که تحمّل آن غیرممکن است ...
اگرچه راهی برای محاسبه خسارت کلی وارد به ساختمان ها و دیگر ساخت های شهری به وسیله اصطکاک پیوسته، وزن، حرکت و فرسایش عمومی حاصل از ترافیک داخل شهری وجود ندارد ...
اکنون معلوم شده است که بخشی از افزایش چشمگیر مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی و سرطان را می توان با آلودگی هوا بر اثر دودهای اگزوز اتومبیل ها و کامیون ها و اتوبوس ها ردیابی کرد ...
شخصی که اتومبیلی را در بزرگراه می راند، بی شک از این شگفت زده خواهد شد که بداند هر بار که به پدال گاز فشار می آورد، دارد به وارد کردن آسیب مغزی به کودکان 5 الی 6 ساله کیلومترها دورتر بالقوّه کمک می کند ...»(*)
پی نوشت:
*- کتاب «جهان در سراشیبی سقوط» (نوشته جرمی ریفکین و تد هوارد، ترجمه مرحوم دکتر محمود بهزاد)، بخش پنجم(انتروپی و عصر صنعتی)، مبحث «حمل و نقل»، صفحات 164 الی168
سلامت و سبک زندگی/ 2
شاید کمابیش در برخی مساجد و نمازخانه ها به آثار چرک و کدورت روی سطح مُهرهای موجود در جامهری ها برخورد کرده باشید که هر از گاهی به منظور رفع آلودگی با سمباده خراشیده می شود و در نتیجه همواره این مُهرها یا کدر است و یا به علّت سمباده کشی های مکرّر به شکل قناص و بی قواره ای در آمده است.
لذا در یکی از دانشگاه ها به منظور تسهیل نظافت مُهرها و امکان رفع آسان آثار چرک از آن ها، پیشنهاد دادیم از سنگ های مخصوص به جای مُهرهای خاکی استفاده شود تا هم قابل شستشو باشد و هم شاهد صحنه های ناخوش آیند آلودگی روی انواع مُهر های خاکی(از جمله تُربت) نباشیم چرا که این قبیل مُهرها در پی استفاده مشترک و مدوام از آن ها، زودتر دچار فرسودگی می شود و سریعتر و بیشتر از انواع سنگی آن، کدورت و آلودگی را به خود جذب می کند و زدودن آثار چرک و آلودگی از آن ها نیز مستلزم مشقّت و صرف وقت و همچنین صرف هزینه مکرّر برای تعویض آن ها در فواصل زمانی کوتاه می باشد.
سپس چندی بعد در پی اجرای این پیشنهاد، یکی از نشریات دانشجویی صدای اعتراضش بلند شد که «این مُهرهای یخ زده را جمع می کنیم!» و استدلالشان هم این بود که طبق روایات و سیره اهل بیت(علیهم السّلام) استفاده از تربت سیّدالشّهداء(علیه السّلام) آثار و برکات معنوی فراوانی دارد:
امّا در یکی از روایات نقل شده در آن مقاله آمده بود «امام صادق(ع) کیسه ای داشتند و تربت امام حسین(ع) را در آن نگه داری می کردند و هر وقت نماز می خواندند آن را به سجّاده شان می ریختند ...»
یک بار دیگر روایت را با دقّت ملاحظه کنید!: «کیسه ای داشتند ... نگه داری می کردند ...»یعنی آن حضرت از تُربت به صورت شخصی و انفرادی استفاده می کردند و مانند همین جامُهری های جیبی امروزی، آن را دخل یک کیسه پارچه ای تمیز نگهداری می کردند.
پس چه بهتر در سبک زندگی خود همانطور که برای رعایت بهداشت فردی مسواک شخصی داریم، شانه و حوله شخصی داریم و ...، به تأسی از ائمه اطهار(علیهم السّلام) یک مُهر شخصی -که می تواند از تربت سیّدالشّهداء(علیه السّلام) باشد- داشته باشیم و آن را داخل یک جامُهری پارچه ای تمیز نگهداری کنیم و در خارج از منزل نیز هنگام اقامه نماز در مساجد و نمازخانه ها از آن استفاده کنیم و بدانیم وزن آن بیشتر از وزن تلفن همراهمان نیست و به همراه داشتنش مشقّتی به دنبال نخواهد داشت.
در این صورت هم از ثواب و آثار و برکات استفاده از تربت سیّدالشّهداء(علیه السّلام) بهره بردیم و هم مُهرهای مشترک موجود در مساجد کمتر آلوده می شود و در نتیجه کمتر شاهد آلودگی و بی نظمی خارج از شأن جامعه مسلمین - که پیامبرش فرمود ألنّظافة من الإیمان- در جامُهری های مساجد خواهیم بود و دیگر برایمان فرقی نمی کند مُهرهای مشترک موجود در مساجد و نمازخانه ها از چه جنسی باشد و دیگر اینچنین جنجال به راه نخواهیم انداخت:
اهدای مهرهای سنگی به مساجد!، بدعتی انحرافی از مدیران دینی
استفاده از سنگ بجای مهر در مسجد جمکران
جایگزین کردن سنگ به جای تربت در مسجد مقدس جمکران !
همانطور که در منابع دینی ما بر استفاده از تربت سیّدالشّهداء(علیه السّلام) تأکید شده است، نسبت به رعایت نظم و بهداشت و پاکیزگی نیز تأکید بسیار شده است، پس بهتر است که به متولیّان امر اجازه دهیم به منظور حفظ پاکیزگی ظاهری، سهولت در نظافت و امکان چیدمان منظّم تر، از مُهرهای سنگی در مساجد و نمازخانه ها استفاده کنند و اگر می خواهیم از ثواب و آثار و برکات استفاده از تربت سیّدالشّهداء(علیه السّلام) بهره مند باشیم یک مُهر جیبی از تُربت داخل پارچه تمیز به همراه داشته باشیم و با خرید این قبیل مُهرها به عنوان سوغاتی و هدیه دادن به نمازگزاران ضمن شریک شدن در ثواب آنان، دیگران را نیز طبق سیره اهل بیت (علیهم السّلام) به استفاده از مُهر اختصاصی (به جای استفاده مشترک) ترغیب کنیم.
-----------------------------
این مقاله در واقع سخنرانی کوتاه اینجانب در تاریخ 25 بهمن 1394 در نمازخانه خوابگاه امام حسین(علیه السلام) یکی از دانشگاه ها می باشد که در اینجا قدری با تفصیل بیشتری به آن پرداخته شده است.
سلامت و سبک زندگی/1
یکی از شب های قدر با بچه های محل به مجلس استاد محمد اکرمی رفته بودیم. یکی از بچه ها رفیقش را هم آورده بود؛ کنار من که نشسته بود دهانش بوی سیگار می داد.
با خودم فکر کردم خدا کند حاج آقا اکرمی جمله ای هم در مذمّت استعمال دخانیات بگوید.
همان اول بسم الله معلّم ما حدیثی از امام علی(علیه السلام) نقل کرد که «زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد» و سپس اینگونه شروع کرد به شرح حدیث:
«آدم احمق اول حرف می زند سپس فکر می کند چه گفته!
آدم احمق اول سیگار می کشد بعد فکر می کند چطور ترک کند!
آدم احمق...»
متأسفانه این حکایت حماقت های روزمرّه ماست:
بی محابا به بهانه راحتی و صرفه جویی در وقت، در هر مجلسی از ظروف و سفره های یک بار مصرف استفاده می کنیم و حتی برای یک جرعه آب خوردن هم احساس نیاز به لیوان یک بار مصرف می کنیم بعد فکر می کنیم راستی مجاورت این پلاستیک ها با مواد غذایی، عوارضی برای سلامتی ما ایجاد نمی کند؟ پسماند این ها بحران زیست محیطی برای ما درست نمی کند؟
و یا اینکه بی حساب و کتاب از کیسه های پلاستیکی استفاده می کنیم بعد فکر می کنیم کمپین راه بیاندازیم برای جایگزینی آن با همان پاکت های کاغذی و مقوایی قدیم!
مایکروویو را جزو لوازم اساسی منزل و آشپزخانه قرار می دهیم بعد که حسابی به استفاده از آن عادت کردیم فکر می کنیم راستی امواج آن برای سلامتی ضرر ندارد؟ چگونه باید استفاده کنیم که امواج آن برای سلامت مواد غذایی و سلامت خودمان ضرر نرساند؟
تکنولوژی تلفن همراه و پس از آن نسل اندروید را به سرعت هر چه تمام وارد می کنیم و تبلیغ می کنیم تا اینکه جزو ملحقات ضروری همه مردم از کودک و پیر و جوان و ... شود آن وقت فکر می کنیم باید فرهنگ استفاده از آن ها را به مردم آموزش دهیم و یادمان می افتد بپرسیم آیا امواج این گوشی ها، امواج آنتن های BTS، این امواج Wi-Fi و ... برای سلامتی ضرر ندارد؟ دوز مواجهه تا چه حدّی قابل قبول است؟
غذاهای صنعتی و فست فودها را رواج می دهیم بعد فکر می کنیم حالا چطور مردم را به سمت مصرف محصولات طبیعی و ارگانیک سوق بدهیم؟!
به تبلیغ تکنولوژی تراریخته(دستکاری ژنتیکی محصولات کشاورزی) می پردازیم و آن را عادی جلوه می دهیم سپس یهویی به فکر بررسی عوارض آن می افتیم و شروع می کنیم به هشدار کارشناسی دادن و بررسی تحقیقات انجام شده در سایر کشورها و در نهایت جنبش مقابله با این محصولات را برپا می کنیم!
بی محابا مجوز ساخت و ساز و انبوه سازی می دهیم سپس بحث کارشناسی راه می اندازیم که آپارتمان نشینی چه آسیب هایی دارد؟ آیا واقعاً گسترش آن- به خصوص در شهرهای کم جمعیت- ضرورت داشت؟ آیا سرانه فضای سبز و فضای بازی کودکان برای ساکنان آن رعایت می شود؟ بهتر نبود در خصوص نمای ساختمان ها یک وحدت رویه ای إعمال می کردیم تا شاهد این همه آلودگی بصری و بی ریختی در شهر نمی شدیم؟
کارخانه می سازیم بعد فکر می کنیم راستی نباید جهت وزش باد را در نظر می گرفتیم تا جهت آلودگی به سمت شهر نباشد؟ نباید از ابتدا کارخانه داران را ملزم به نصب فیلتر در دهانه دودکش هایشان می کردیم؟
خودروسازان را رها می کنیم هر تعداد و هر طور که می خواهند خودرو تولید کنند بعد فکر می کنیم راستی بهتر نیست آن ها را ملزم به نصب کنیسر برای کنترل آلودگی ناشی از بخارات بنزین کنیم؟ آیا نباید آن ها را از ابتدا ملزم به نصب ترمز ABS و Air Bag می کردیم؟
مجوز می دهیم مثل قارچ در هر کوی و برزنی باشگاه بدنسازی برپا کنند آن هم به صورت صد در صد تقلیدی و با نسخه اصل وارداتی، آن وقت فکر می کنیم با آسیب های بی شمار فرهنگی و سلامتی آن چه کنیم؟!
آیا بهتر نبود همان زورخانه های قدیم را با فرهنگ خودی و بدون نیاز به هزار جور کوفت و زهر مار پُف دهده عضلات به روز می کردیم و رواج می دادیم و فرهنگ پهلوانی را به پای فرهنگ عَفِن بدن نمایی افراطی قربانی نمی کردیم؟ فرهنگی که فربهی بدن را در خدمت إعمال شهوات نفسانی می خواهد نه وسیله ای برای سلامت نفس و تحقّق آرمان های متعالی!
بگذریم ... اگر منتظر ظهور هستیم، باید دست از حماقت هایمان برداریم و به سمت منجی حرکت کنیم.
پی نوشت:
*- نهج البلاغه، حکمت40 : «لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه»
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک