بازدید امروز : 89
بازدید دیروز : 19
همایون سلحشور فرد، کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
همیشه تصور می کردم هدف از ورزش باید سلامتی و نشاط و شادابی و دستیابی به حال خوب در حوزه فردی و فرصتی برای ایجاد ارتباط مؤثر، تحکیم روابط دوستانه و تلطیف محیط جامعه در حوزه اجتماعی باشد؛ لذا وقتی که می دیدم در مسابقات فوتبال محله یا مدرسه برخی به شدت حرص و جوش می خورند و عصبانی می شوند و داد و فریاد راه می اندازند و پرخاشگری می کنند و گاهی حتی کار به فحاشی و درگیری کشیده می شود، به شدت متعجب و منزجر می شدم تا اینکه دربی شرم آور بهمن ماه سال 1373 اتفاق افتاد و باعث شد به طور کلی دندان علاقه و گرایش به این نوع ورزش را بکنم.
همان سال علی رغم اعلام همه نوع محکومیت علیه فوتبالیست های هنجارشکن از سوی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال، شاهد بودم که چند صباحی بعد، اجرای همه این احکام نادیده گرفته شد و مشخص شد که ظاهراً بنا نیست هیچ خط قرمزی برای رعایت اخلاق و آداب اجتماعی در این ورزش جدی گرفته شود.
این در حالی است که سابقه ورزش و تربیت بدنی ایران نشان می دهد که هدف غایی، نیل به سجایای اخلاقی، معرفت و بزرگواری بوده است (1) و «تربیت پهلوانی» غایت و مقصودِ «تربیت بدنی» و ورزش بوده است (2) اما علی رغم این الزامات سفت و سخت برای رعایت اصول اخلاقی و آداب پهلوانی در گذشته، متأسفانه در این دوران و به خصوص در بازی فوتبال می بینیم که جدی نگرفتن رعایت الزامات اخلاقی حتی باعث می شود یک فوتبالیست شاخص اخلاقی - که کاپ اخلاق به وی داده بودند و آستان قدس رضوی، خادم افتخاری اش کرده بود- در بی مبالاتی نسبت به رعایت اخلاق و آداب پهلوانی کارش به جایی برسد که خبرنگار شیرازی را مورد ضرب و شتم قرار دهد، با لگد به صورت تماشاگر اهوازی بزند و باز هم هیچ اعمال محرومیت و محکومیتی علیه وی جدی گرفته نشود و حتی اندکی پس از اعلام محرومیت یک ساله اش، سرمربی تیم استقلال اهواز شود!!! و همچنان به عنوان الگو در رسانه ملی با او مصاحبه می کنند و حتی درباره آن سوءرفتارهایش هم می گوید خوب کاری کردم زدمش!
همیشه وقتی جامعه شناسان و روانشناسان می گویند تخلیه هیجانات در این میدان سبب کاهش آسیب های اجتماعی و ناهنجاری های رفتاری می شود (3)، تعجب می کردم که چگونه این رفتارهای به شدت نابهنجار (نظیر آنچه که اخیراً در درگیری هواداران تیم های مراکش و فرانسه در پاریس دیدیم) سبب کاهش آسیب های اجتماعی می شود؟ و اصولاً چگونه الگوتراشی و الگو قرار دادن افرادی که متانت در رفتار و ادب در گفتار ندارند، به اصول اخلاقی پایبند نیستند و مهارتی در کنترل خشم ندارند (نظیر آنچه که به کرّات در برنامه های ورزشی صدا و سیما شاهد آن هستیم و اخیراً نیز در مصاحبه برخی اصحاب پیشکسوت فوتبال روی آنتن زنده تلویزیون دیدیم)، سبب کاهش بروز ناهنجاری های رفتاری در جامعه می شود؟
اما یکی از این دست جامعه شناسان در این زمینه آب پاکی را روی دستم ریخت و اعتراف کرد: «خشونت در فوتبال، امری ذاتی است. مطالعات نشان می دهند که در ابتدای تاریخ فوتبال و در کشور انگلیس، کشته شدن افراد در هنگام مسابقات، یک اتفاق عادی بوده است. در واقع جامعه برای تخلیه هیجانات اجتماعی و انرژی اعضای خود، به بروز خشونت در این مسابقات مجوز داده و این خشونت ها سوپاپ اطمینان و تضمین کننده سلامت اجتماعی بوده اند ...» (4).
عجب! ورزش برای کنترل هیجانات است یا برای ایجاد هیجانات منفی و کاذب؟ یا به عبارت بهتر، ورزش برای رشد و تربیت است یا برای اغوا و ارضاء هواهای نفسانی؟ مگر هوای نفس در پیمودن راه انحراف از مسیر رشد، سیر می شود؟ و مگر شیطان تا بشر را به وادی هلاکت و شقاوت نیافکند و تهی از همه ارزش های الهی و معنوی و انسانی نکند، دست از سر کسی برمی دارد؟ این چه نسخه های نفس مداری است که برای انسان، این اشرف مخلوقات پیچیده می شود؟
بهتر نیست با آموزه های وحیانی آشتی کنیم و ببینیم خدایی که این بشر را خلق کرده، چه راهی را برای رشد و تربیتش نشان می دهد؟
«... یکی از ابتکاراتی که قرآن کریم دارد این است که می فرماید مبادا بازی، شما را سرگرم کند! ... یک انسان حکیم وقتی میبیند این بازیگران فوتبال و امثال ذلک با هم دعوا میکنند، رنج میبرد میگوید بازی که برای تفریح است، بازی که محکمه قضا نمیخواهد، شما چرا بازی را جدّی گرفتید؟! در میدان بازی اگر کسی ببَرد یا ببازد که مهم نیست، دعوا ندارد، فحش گفتن ندارد! بازی، بازی است اینها آمدند بازی را جدّی گرفتند. خیال کردند یک امر حقیقی است، برای آن سرمایهگذاری میشود و حال اینکه این برای آن است که آدم خستگی اش رفع بشود، یک مقدار نشاط پیدا کند. بازی، بازی است؛ اگر کسی بازی را جدّی بگیرد مغالطه کرده است.» (5)
«بازی برای تقویت روحیه است . روزی یک ساعت، نه اینکه کسی حرفه اش را بازی قرار دهد. بازی را لعب می گویند به معنی لعاب و آب دهان؛ مگر با آب دهان کسی می تواند تشنگی اش را رفع کند؟ این بازی، لعب است، مثل آب دهان است.» (6)
«بازی در درجه پنجم و ششم زندگی است، مگر ما چقدر ورزش میخواهیم برای تأمین سلامت؟ روزی یک ساعت ورزش کردن چیز بسیار خوبی است، پیادهروی چیز بسیار خوبی است. چقدر این کتاب شیرین است. فرمود یک عدّه اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً؛ بعضی دین را بازی قرار دادند مثل همین وضعی که شما گاهی میبینید با حِیَل شرعی آبروی نظام را میبرند، دین را بازیچه قرار دادند ... آن که با بازیگری و با ریش گذاشتن و با مقدسنمایی آبروی نظام را میبرد؛ با اختلاس سه هزاری، دین را، نظام را به بازی گرفته؛ گروه دیگری بازی را دین قرار دادند اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً ... آن که وارد مسائل سیاسی نیست اما به بازی، بیش از نماز و روزه اهمیت میدهد، این بازی را دین خود قرار داده ... برای گروه دوم، بازی چیز خوبی است، ورزش چیز خوبی است، روزی یک ساعت اما نه این طوری که دنیا به آن سَمت رفته است (7).
«به هر روی، شیوه ها و فنون برگرفته از فرهنگ و ادب قومی بیگانه نمی تواند مقوّم ادب و فرهنگ خودی شود، مگر آن که شخص خود را بفریبد و با خوش خیالی، قالب و محتوا و اسم و مسمّا را جدا از هم فرض کرده و با سلاح عقل جزوی و کمّی نگر به کند و کاو در آن مشغول شود» (8).
لذا تنها راه کاهش آسیب ها، تعصّبات بیجا و ناهنجاری های رفتاری و گفتاری در حواشی مسابقات ورزشی، بازگشت به فرهنگ خودی و اهتمام به تربیت تؤمان جسم و جان در امر ورزش است.
پی نوشت ها:
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک