تعداد کل بازدید : 377720

  بازدید امروز : 95

  بازدید دیروز : 19

درباره سلامتی

 
جانها، طبیعت های بدی دارند و حکمت است که از آنها باز می دارد . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: دوشنبه 95/7/19::: ساعت 8:40 عصر

سلامت و سبک زندگی/4

ماه محرم که می شود این پیام در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که «باور کنید رفتگر از یاران یزید نیست»


اما بر فرض اگر رفتگری یار یزید باشد با توجه به نکات ذیل آیا ما حق داریم با او رفتار غیرانسانی کنیم و با زیاد کردن زحمتش، وی را مورد آزار و اذیت قرا دهیم؟:

1-ما پیرو کسانی هستیم که در وصفشان آمده است: «عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ»(1)
بنابراین حتی اگر رفتگر یار یزید باشد عادت به احسان و رفتار کریمانه، آشغال ریختن روی زمین را برنمی تابد.

2-در منزل «ذوحسم» که امام و یارانش فرود آمدند، لشکر حر بن یزید ریاحی با هزار سوار رسید. ابن زیاد فرمان داده بود امام حسین(علیه السلام) را هرکجا دیدند محاصره کرده و از رفتن وی به کوفه جلوگیری کنند.

امام حسین(علیه السلام) که حر و لشکریانش را تشنه یافت. ابتدا دستور داد او و افرادش و حتی اسبهایشان را سیراب کنند و پس از آن به «علی بن طمان محاربی» که از دشمنان بود و تازه از راه رسیده بود و از همه تشنه تر بود آب داد امام او را کمک کرد تا آب نوشید زیرا از شدت تشنگی نمی توانست از لب مشک آب بنوشد. (2)

بنابراین ما اگر پیرو ایشان هستیم حق نداریم حتی با دشمن رفتار غیرانسانی داشته باشیم.

3- حضرت علی(علیه السلام) در آخرین ساعات زندگی، به مدارا با ابن ملجم وصیت کرد و فرمود: «او را طعام و آب بده و دست و پای او را در زنجیر مکن، و با او رفق و مدارا کن؛ چون من از دنیا بروم او را به یک ضربت قصاص کن و جسد او را به آتش مسوزان و او را مثله مکن ... که حضرت رسول اکرم فرمود که "زنهار مثله مکنید اگر چه سگ درنده باشد"، و اگر شفا یابم من سزاوارترم به آن که او را عفو کنم زیرا که ما اهل‌بیت کرم و عفو و رحمتیم ...»(3)

4- شش ماه بعد آزادی جنوب لبنان همراه یک اردوی دانشجویی بازدیدی داشتیم از زندان خیام؛ یکی از رفتارهای غیرانسانی صهیونیست ها که راهنمای لبنانی در آنجا تعریف می کرد عبارت از این بود که زندانیان را مجبور می کردند با زبانشان کف محوطه زندان را تمیز کنند!

باید بدانیم که برائت از دشمنان ایجاب می کند از رفتار آنان نیز مبرّا باشیم و یاران دشمن را مورد تحقیر قرار ندهیم.

5-روزی در گوشه ای از پیاده رو مقابل یک منزل مشغول خوردن هندوانه شدیم و به طور طبیعی آب و دانه های آن روی زمین می ریخت؛ اما وقتی می خواستیم برویم شهید ضابطی زنگ در آن منزل را زد و آب و جارو خواست و با دقت و وسواس به گونه ای که گویا مقابل منزل خودش را تمیز می کند، آنجا را نظافت کرد.(4)

بنابراین اگر حسرت می خوریم که ای کاش با شهداء بودیم، باید بدانیم که الگو قرار دادن آنان در رفتار و سبک زندگی متأثر از ایمان دینی و اعتقادات مذهبی واجب تر از آرزوی همراهی آنان در جهاد نظامی است.

پی نوشت ها:

1- زیارت جامعه کبیره

2- مقتل الحسین، ص 218

3- تاریخ 14 معصوم، ص 346- 340

4- وقتی آب هندوانه حقّ النّاس می شود


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 95/7/2::: ساعت 10:0 عصر

سلامت و سبک زندگی/3

به بهانه روز جهانی بدون خودرو


عجب از این بشر دو پا !

اختراع می کند، ماشین می سازد، و سپس می نشیند عزا می گیرد که عجب غلطی کردم!!! محیط زیست را به گند کشیدم!

قبلاً تبلیغ می کردند: «هر شهروند یک خودرو» (به عنوان مثال قبل از انقلاب شعار می دادند «هر ایرانی یک پیکان»!

حالا تبلیغ می کنند: «کمپین بدون خودرو»، «روز جهانی بدون خودرو» و ... !

توسعه و ترویج حمل و نقل عمومی هم با یک بام و دو هوا نمی شود.

مسؤولین امر اگر واقعاً به فکر محیط زیست هستند این همه که به ماشین های شخصی فشار می آورند برای معاینه فنی، خوب است یک فشاری هم به این اتوبوس ها بیاورند که بعضاً هرکدامشان به اندازه 10 و بلکه شاید تا 50 خودروی شخصی و بیش از آن دود به حلق مردم می دهند، محیط زیست را به گند می کشند و هیچ گشت راهنمایی و رانندگی هم کاری با آن ها ندارد!

حالا در این هوای آلوده که همین خودروهای عمومی دارای نقص فنّی نقش به سزایی در تولیدش دارند انتظار دارید که مردم، دوچرخه سوار شوند و بروند در خیابان دود بخورند؟!

درضمن در جایی مثل تهران که در دامنه کوه قرار دارد، دوچرخه سواری همه جا به دلیل وجود سربالایی مقدور نیست ...

بگذریم که این سرگشتگی ها همه نتیجه عقل منقطع از وحیِ بشرِ دور شده از تعالیم انبیاست!

بشری که تنها به سود و زیان مادی، لذّت های آنی و تمنّیات این جهانی می اندیشد و نتیجه پیشرفتش اختراعی می شود که در نهایت خود معترف به افزون شدن مضرّاتش نسبت به فواید آن می شود:

«... فرض بر این بود که اتومبیل، مقدار لازم برای رفتن از محلی به محل دیگر را کوتاه می کند. واقع امر این است که عکس آن از کار درآمده است.آمریکایی ها با گسترش استفاده از اتومبیل، دورتر از محل کار خود، زندگی کردن را آغاز کرده اند.

40 سال پیش فاصله میان محل کار و خانه مردم چنان بود که آن را پیاده طی می کردند؛ اما امروزه مردم در حومه شهرها پراکنده شده اند و فاصله خانه تا محل کار گاهی 30 تا 45 کیلومتر است.

در حالی که اتومبیل وسیله نقلیه ای سریع تر از پیاده روی است، وقتی ترافیک ساعات ازدحام، امکان راندن سریع تر از 8 تا 10 کیلومتر در ساعت را نمی هد ... مسأله سرعت معنی خود را از دست خواهد داد.

اکنون در اغلب جاها از 30 دقیقه تا یک و نیم ساعت طول می کشد تا به محل کار بروند و از آنجا بازگردند و این تقریباً برابر همان مدت زمانی است که مردم 40 سال پیش که خانه هایشان در نزدیکی محل کارشان بوده برای پیاده رفتن یا سوار شدن به گاری های کوچک طی می کردند ...

مرگ و خرابی حاصل از اتومبیل وحشتناک تر از دیگر چیزهایی است که کشور ما حتی در زمان جنگ با آن روبرو شده است ...

خسارات جانی و مالی ناشی از حوادث ترافیک به دلار، ده بار بیشتر از مجموع همه شکل های دیگر جنایات با اعمال زور بوده است ...

تازه این خسارات فقط بخشی از داستان را نشان می دهد؛ با آغاز عصر اتومبیل، بزرگراه ها و هزارها هزار کیلومتر جاده سیمانی، آسفالتی و بتونی احداث شده اند؛ آسیب وارد به محیط زیست از ترکیب مرگبار بزرگراه ها و اتومبیل ها امری استثنایی است ...

سیستم بزرگراه - به قول جرج دبلیو براون، یکی از خبرگان حمل و نقل- منابع زمین و اتمسفر را به میزانی می بلعد که تحمّل آن غیرممکن است ...

اگرچه راهی برای محاسبه خسارت کلی وارد به ساختمان ها و دیگر ساخت های شهری به وسیله اصطکاک پیوسته، وزن، حرکت و فرسایش عمومی حاصل از ترافیک داخل شهری وجود ندارد ...

اکنون معلوم شده است که بخشی از افزایش چشمگیر مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی و سرطان را می توان با آلودگی هوا بر اثر دودهای اگزوز اتومبیل ها و کامیون ها و اتوبوس ها ردیابی کرد ...

شخصی که اتومبیلی را در بزرگراه می راند، بی شک از این شگفت زده خواهد شد که بداند هر بار که به پدال گاز فشار می آورد، دارد به وارد کردن آسیب مغزی به کودکان 5 الی 6 ساله کیلومترها دورتر بالقوّه کمک می کند ...»(*)

پی نوشت:

*- کتاب «جهان در سراشیبی سقوط» (نوشته جرمی ریفکین و تد هوارد، ترجمه مرحوم دکتر محمود بهزاد)، بخش پنجم(انتروپی و عصر صنعتی)، مبحث «حمل و نقل»، صفحات 164 الی168



 
<      1   2